استفاده از تکنولوژی بلاکچین به عنوان ارز
چون بلاکچین کوین هایی را ایجاد میکند که همه ی شرکت کنندگان در تراکنش (در مثال ما زاندر و تارا) بر سر ارزشش توافق دارند، این تکنولوژی مناسب فعالیت به عنوان ارز است. ما دریافتیم که ارزهای بلاکچین احتمالاً در قدم اول با تسهیل تراکنشهای شخصی، تراکنشهای بینالمللی و تراکنشهای خرد مورد پذیرش قرار میگیرند و در نهایت بزرگ شده و تبدیل به ارز پیشفرض همهی تراکنشها میشوند.
نهادهایی که به دنبال امنیت حریم خصوصیشان هستند و آنهایی که قانون گریزند، به احتمال زیاد دو گروه اولیهی پشتیبان کریپتوکارنسیهایی چون بیتکوین به عنوان ارز هستند. ارز دیجیتال برای این بخشها جذاب است چون روی شبکههای توزیعشده تکیه دارد و پیگردی، سانسور و دیگر اشکال مداخله در آن وجود ندارد. در مقام مقایسه، فرستادن پول نقد از طریق پست و یا موسسات مالی جذابیت کمتری دارد. برای مثال بیتکوین در ابتدا محبوبیتش را از بازار سیاه وبسایتهایی نظیر Silk Road به دست آورد. بعد از موفقیت اولیهی بیتکوین، بنیانگذاران تعدادی کریپتوکارنسی جدید را با تمرکز بیشتر روی حریم خصوصی و ناشناس ماندن راهاندازی کردند. ما انتظار داریم استفاده از ارزهای مبتنی بر بلاکچین در این بخشها رشد زیادی داشته باشد.
تکنولوژی بلاکچین برای نهادهایی که از نظر جغرافیایی با هم فاصله دارند سودمند است. برای مثال چون زاندر و تارا در کشورهای متفاوتی زندگی میکنند تراکنشهای غیربلاکچینی وابستگی زیادی به چندین نهاد مرکزی دارد، زمان پردازششان طولانی و هزینههایشان بالاست. هزینههای بالای تراکنشهای بینالمللی برای نهادهای واقع در کشورهای در حال توسعه که ارزهایشان ناپایدار است و میخواهند ثروتشان را به ارزهای بینالمللی تبدیل کنند، رنجآور است.
تکنولوژی بلاکچین همچنین برای اشخاصی که تراکنشهای خرد انجام میدهند مفید است. اگر شخصی بخواهد 1 دلار به شخص دیگری ارسال کند، هزینههای دنیای پیش از بلاکچین حدود 30 تا 40% کل مبلغ تراکنش است (3/0 دلار تا 4/0 دلار). نتیجتاً شرکتهایی که مجبورند ماهانه تراکنشهایی را انجام دهند هزینههای بالایی صرف این کار میکنند و این سبب میشود بنیانگذاران در وهلهی اول از راهاندازی کسبوکارهایی با تکیه بر مبالغ پولی کم بترسند. فرض کنید یک کارآفرین میخواهد کسبوکاری را شروع کند که در آن اشخاصی در فرانسه بتوانند 1 دلار را مستقیماً به کشاورزانی در کنیا بفرستند تا به آنها در ایجاد زیرساختارهای تجاری کمک کنند. بعد از اینکه کارآفرین و خیرین بفهمند که تقریباً نیمی از این پرداختها نصیب نهادهای مرکزی میشود، احتمالاً کارآفرین کارش را رها کرده و خیرین نیز کنار میروند. در طرف دیگر اگر یک کارآفرین در یک کشور در حال توسعه بخواهد ثروتش را از ارزهای ناپایدار محلی به ارزهای بینالمللی پایدارتر تبدیل کند با مشکل مضاعف هزینههای بالا برای تراکنشهای بینالمللی و هزینههای بالا برای تراکنشهای با حجم پایین مواجه خواهد شد. ارزهای بر پایه ی بلاکچین راهحلی برای این مشکلات هستند.
برخورد با این بخش از مشتریان به کریپتوکارنسیها کمک خواهد کرد با کاربران بیشتری تعامل داشته باشند، مشکلات مشتریان را حل کنند و نسخههای جدید و مفیدتری از کریپتوکارنسیها را عرضه کنند. این بنیان به بلاکچین کمک خواهد کرد تا تراکنشهای بیشتر و بیشتری را انجام دهد. زیرساختار پرداخت دنیا پیش از اینترنت ساخته شده است و اکنون آمادهی بر هم زدن می باشد و در کوتاهمدت راهحلهای بلاکچین متداول خواهد شد. موسسات مالی از پیش در حال ایجاد شبکههای بلاکچین خصوصی خودشان هستند و کوین دیجیتالی تولید میکنند. این موسسات شرکت کننده به عنوان گره در بلاکچین عمل میکنند و در تمام تراکنشهای موجود در دفتر کل دیجیتالی به اشتراک گذاشته شده قابل رویتند. امروزه این موسسات مالی نرخهای تبادل جهانی ارز را برای انتقال پول از ارزهای معمول (مثل پزوئه مکزیک) به کوینهای دیجیتالی شخصی و بعد تبدیل شدن به یک ارز معمول دیگر (مثل دلار استرالیا) تقویت میکنند. با این روش موسسات مالی میتوانند در حین اینکه امنیت را بهبود میبخشند، زمانهای پردازش را تسریع میکنند و هزینههای مشتریانشان را کاهش میدهند، نقشهایشان به عنوان نهادهای مرکزی را حفظ کنند.
استفاده از تکنولوژی بلاکچین به عنوان ذخیرهکنندهی ارزش
تکنولوژی بلاکچین این پتانسیل را دارد که یک ذخیرهکنندهی مستقل وجدید ارزش را بنا کند. امروزه ذخیرهکننده ی کلاسیک و مستقل ارزش یعنی طلا تا حدی باارزش است چون بشر تصمیم گرفته برخلاف دیگر ارزها آن را به طور مستقل از دولتها یا اتحادیهها (مثل اتحادیه ی اروپا) ارزشگذاری کند (برای مثال دلار ایالات متحده کاملاً مرتبط با موفقیت این کشور است). طلا اساساً ارتباط معکوس با دلار امریکا دارد. چون ذخیره و نگهداری از طلا سخت است- سنگین و نسبتاً ناامن- ارزهای بلاکچین دیجیتالی جایگزینهای جذابی به نظر میرسند. اگر ارزهای دیجیتالی در گذر زمان پایدارتر شوند (در حال حاضر شدیداً دچار نوسان هستند)، ممکن است روزی داراییهایی نظیر طلا را تقویت کنند.
فرصت بزرگتری که ویژگی ذخیرهی ارزش ایجاد می کند، کمک کردن به نهادهای فعال در سیستم مالی جهانی است. برای مثال در کشورهای در حال توسعه بسیاری از نهادها مشتاق تغییر دادن ارزهای ناپایدار محلی به ارزهای پایداری چون دلار امریکا برای محافظت از ثروت خود هستند. امروزه به مانند دلار امریکا، ارزهای با پشتوانهی بلاکچین نیز که در آینده تراکنشهای دنیا را تسهیل خواهند کرد به طور ذاتی به عنوان یک ذخیرهگر ارزش عمل میکنند. همانطور که نهادها امروزه در دلار امریکا سرمایهگذاری میکنند در آینده در این ارزها سرمایهگذاری خواهند کرد. نتیجتاً همان ارزهای مبتنی بر بلاکچینی که در پرداختها مورد پذیرش قرار میگیرند احتمالاً به عنوان ذخیرهکنندهی ارزش نیز مورد پذیرش قرار خواهند گرفت.
اگر ارزهای دیجیتال، جایگزین ارزهای سنتی نظیر دلار امریکا و یورو شوند، در سیستمهای مالی غالب خواهند شد. در چنین دنیایی، این ارزها دیگر به عنوان پوششی برای ریسک وضعیت موجود عمل نخواهند کرد بلکه خودشان وضعیت موجود را میسازند! و احتمالاً طلا، دیگر دارایی های مشابه و شاید ارزهای دیجیتال غیرغالب به عنوان پوشش ریسکی در برابر این ارزهای دیجیتال استفاده خواهند شد.
منبع : hackernoon
قسمت اول
قسمت دوم