استاد دانشگاه استنفرد: رهبران موفق برای تشکیل تیم‌های کارآمد این سه کار را انجام می‌دهند

خواه شما یک برنامه‌نویس یا یک بازاریاب در یک استارتاپ ۵ نفره باشید یا یک نفر از ده‌ها هزار کارمند یک شرکت بسیار بزرگ چند ملیتی، تنها چیزی که می‌توانید در مورد آن اطمینان داشته باشید، این است که شما در یک یا چند تیم فعالیت خواهید کرد. تیم‌ها، بنیادی‌ترین واحدهایی هستند که یک شرکت را تشکیل می‌دهند. اگر تیم‌ها خوب کار کنند، شرکت خدمات و کالاهای فوق‌العاده‌ای را طراحی و تولید می‌کند و در اختیار مشتریان قرار می‌دهد. موفقترین رهبران در هر شرکت و سازمانی تلاش می‌کنند تیم‌های خوب و مشتاق برای رسیدن به یک هدف مشترک را ایجاد کنند.

لیندرد گریر، استادیار رفتار سازمانی در دانشکده کسب و کار استفرد می‌گوید: یکی از واضح‌ترین نشانه‌های یک رهبر باتجربه، توجه او به افرادش و تیم‌هایش می‌باشد. همه چیز در یک شرکت بوسیله‌ی کیفیت گروه تعیین می‌شود و توانایی رهبری موثر یک تیم قلب مدیریت موفق می‌باشد.

گریر مطالعات خود را بر روی تیم‌هایی انجام داده است که خودش اینگونه آن‌ها را معرفی می‌کند: گروه‌هایی متشکل از ۳ تا ۱۰ نفر که در ارتباط با یکدیگر برای رسیدن به هدفی مشترک کار می‌کردند. وی با توجه به داده‌های جمع‌آوری شده، به فهم عمیقی از آنچه‌که باعث می‌شود تیم‌ها به طور موثر کار کنند رسیده است.

در مقاله‌ای در سایت استنفورد به تازگی منتشر شده است وی برای ایجاد تیم‌ و مدیریت آن‌ها به طور موثر سه پیشنهاد مطرح کرده‌است:

۱- ساخت تیم‌های گوناگون

گریر از کمبود برنامه ریزی در بسیاری از تیم‌ها در شرکت‌ها و  بخصوص استارتاپ‌هایی که بررسی می‌کند، متعجب شده‌است. شرکت‌هایی که به نظر می‌رسد در تشکیل‌ تیم‌ها از میزانی تدبر استفاده کرده‌اند معمولا موفق‌تر هستند. همانطور که نتایج مطالعه نشان می‌دهد، تیم هایی موفق هستند که درون خود افراد گونانی از نظر فعالیتی وجود دارند.

اعضای تیم باید از نظر مدل فکری، پیشینه، و سبک کاری متفاوت باشند و تجربه‌های مختلفی داشته باشند. باید در گروه هم فرد خوش‌بین وجود داشته باشد و هم فرد بدبین، هم فرد ریسک پذیر برای تیم لازم است و هم فرد ریسک گریز. به عبارت دیگر، تیم را با وجود نگرش‌های مختلف و نقاط قوت مکمل، ولی متمایز با یکدیگر کنار هم قرار دهید. با وجود تشویق به وجود تفاوت‌ها در تیم، گریر در مورد واگرایی در اهداف تیم‌ها هشدار می‌دهد. هر تیمی باید همراستا با هدفی که دقیقا معین شده‌است حرکت کند و مسئولیت‌های هریک از اعضای تیم‌ها باید به طور واضح معلوم باشد.

۲- چابکی سلسله مراتبی

هر تیم در شرکت یک رهبر دارد، اما ایجاد پویایی در قدرت در یک تیم اهمیت بسیاری دارد. گریر در بررسی‌هایش متوجه شد که معمولا ارتباط ناسالم در تیم، خلاقیت و صداقت را نابود می‌کند و در نهایت باعث کم شدن خروجی تیم می‌گردد. برای مقابله با این مشکل وی چابکی سلسله مراتبی را پیشنهاد می‌کند. این اصطلاح بر توانایی یک تیم در ایجاد تغییر در سلسله مراتب خود در طول روز دلالت دارد که این امکان دارد برای تیم فراهم می‌کند که در برخی از مواقع سطحی باشد و در برخی مواقع دیگر خطی.اما چگونه باید یک تیم هم سطح درست کرد؟ گریر پیشنهادهای کاربردی برای این موضوع دارد: برای مثال، اجبار افراد برای گفتن مطالب خود در جلسات. همچنین او پیشنهاد می‌کند که مرهبران مدیریت جلسات را به دیگر اعضای گروه واگذار کنند و مطمئن شوند که صحبت‌ها بر اساس داده‌ها می‌باشد.

۳- پیدا کردن (و رفع کردن) سریع مشکلات

پیدا کردن و برطرف کردن مشکلات به محض ایجادشدنشان، یکی دیگر از پیشنهادهایی است که گریر برای تیم‌ها دارد. رها کردن مسائل کوچک باعث می‌شود که آن‌ها بزرگتر شده و پویایی تیم را نابود کند.گریر در بررسی‌هایش متوجه شد که حتی بحث‌های کوچ و عادی در یک تیم می‌تواند نشانه‌ای از مشکلات جدی‌تر پنهانی در تیم‌ها باشد. به طور مثال، فردی در تیم که معتقد است برای تبلیغ زیادی خرج شده یا به میزان لازم پاسخگو نیست ممکن است احساسات خود را در مسائل دیگری بروز دهد. برای روبرو شدن با این مسئله، به طور مستقیم ولی خصوصی با فرد ناراضی صحبت کنید و ببینید که چه چیزی باعث ایجاد نارضایتی شده است و آن را برطرف کنید.

 

منبع: inc.com

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *