بیش از 90% از استارتاپ ها نهایتاً شکست می‌خورند؛ چون بر اساس یک مدل کسب‌وکار بی‌نقص که بتواند در بلندمدت دوام بیاورد ایجاد نشده‌اند.

مشتریان راضی، ارزش پیشنهادی قدرتمند و برند عالی، اصول پایه‌ای هر کسب‌وکاری هستند؛ اما درنهایت این رشد اقتصادی است که در موفقیت هر استارتاپ ضرورت دارد.

شرکت‌هایی که بزرگ نمی‌شوند و سودآور نیستند نجات پیدا نخواهند کرد؛ پس چگونه می‌توانید اطمینان پیدا کنید که مدل کسب‌وکارتان بی‌نقص است و به استارتاپ شما اجازه خواهد داد در طول زمان گسترش یافته و حاشیه‌ی سودتان به‌طور پایدار افزایش یابد؟ اینجاست که بحث سنجش به میان می‌آید.

در این مقاله در مورد 4 سنجه‌ مالی و تجاری صحبت شده است که شما بنیان‌گذاران استارتاپ ها باید به‌طورجدی پیگیری کنید.

1. هزینه‌های ثابت و هزینه‌های متغیر
یکی از مهم‌ترین راه‌ها برای سنجش عملکرد مالی، هزینه‌ی کلی اجرای کسب‌وکارتان است. هزینه‌ی کلی شما، مجموع هزینه‌های ثابت و متغیرتان است.
هزینه‌های ثابت
• هزینه‌هایی که با تغییر حجم تولید یک شرکت تغییر نمی‌کنند؛ به‌عبارت‌دیگر هزینه‌هایی که بدون توجه به مقدار کالاها یا خدماتی که یک شرکت تولید می‌کند ثابت باقی می‌مانند؛ مانند اجاره، بازپرداخت وام و لوازم اداری.

هزینه‌های متغیر
• هزینه‌هایی که با تغییر حجم تولید یک شرکت متغیر هستند؛ به‌عبارت‌دیگر هزینه‌هایی که مطابق با تعداد تولید محصولات یا خدمات یک شرکت تغییر می‌کنند.
• این هزینه‌ها با افزایش تولید بیشتر شده و با کاهش تولید کم می‌شوند؛ مانند هزینه‌های مستقیم مواد، هزینه‌های مستقیم نیروی انسانی، کمیسیون‌های فروش و هزینه‌های سرور.

برای اینکه تأثیرات هزینه‌های کسب‌وکار خود را بدانید و از زمان رسیدن به سود و مقدار این سود آگاه باشید، ضروری است که از هزینه‌های کلی استارتاپ خودتان مطلع باشید.
هزینه‌ها به‌شدت، مدت‌زمان اجرای (runway) استارتاپ شما را تحت تأثیر قرار می‌دهند. runway مدت‌زمانی است که استارتاپ شما بدون وارد کردن درآمد ثابت می‌تواند دوام بیاورد. این شاخص از تقسیم مقدار سرمایه‌ای که استارتاپ شما در اختیار دارد بر آهنگ مصرف سرمایه (burn rate) که همان نرخ ماهانه‌ی از دست دادن پول است، بدست می آید.
برای مثال:
آهنگ مصرف سرمایه‌ی 25000 دلار در ماه / تراز نقدی 125000 دلار = مدت‌زمان اجرا
5 ماه = مدت‌زمان اجرا
آهنگ مصرف سرمایه آشکارا به شما یادآوری می‌کند که اگر وارد کردن درآمد کافی به کسب‌وکار را آغاز نکنید، استارتاپ شما در آینده به طور جدی با مشکل کمبود نقدینگی مواجه خواهد شد؛ علاوه بر این یک سنجه‌ی ضروری برای اندازه‌گیری است.
تاکتیک های زیر می‌تواند در کاهش نرخ مصرف سرمایه مفید باشد:
1. تا جایی که ممکن است هزینه‌ها را به‌طور منطقی کم کنید: پایین نگه داشتن آهنگ مصرف سرمایه، آزادی مالی شما را بیشتر خواهد کرد و ازاین‌رو به شما اجازه می‌دهد یک یا چند تا از فرآیندهایتان را قبل از رسیدن به پایان اجرا، متوقف، تعدیل یا مجدداً شروع کنید.
2. سعی کنید کارایی هزینه‌های ثابت خود را افزایش دهید: برای مثال از تکنولوژی‌های جدید برای ارتباط برقرار کردن با مشتریان و همکاران یا شرکا، جمع‌آوری داده‌ها و یا انجام تحقیقات ارزان‌تر بهره ببرید؛ مانند گوگل داکس، کورا، اسکایپ و اسلک.
3. درآمدهایتان را افزایش دهید

2. آنالیز نقطه‌ی سر به سری
انجمن کسب‌وکارهای کوچک امریکا تعریف مختصر و مفیدی از آنالیز نقطه‌ی سر به سری ارائه کرده است:
«آنالیز نقطه‌ی سر به سری تعیین می‌کند که کسب‌وکار شما چه زمانی قادر به پوشش هزینه‌هایش خواهد بود و شروع به سودآوری خواهد کرد. به‌منظور تعیین درآمد موردنیاز برای پرداخت هزینه‌های جاری، مشخص کردن هزینه‌ها اهمیت زیادی دارد.»
نقطه‌ی سربه سری جایی است که درآمدهایتان (مقدار پولی که از طریق فروش وارد می‌شود) دقیقاً مساوی با هزینه‌هایتان (مقدار هزینه‌های ثابت و متغیر) است. نقطه‌ی بعد از محل سر به سری جایی است که شما شروع به اندوختن سود می‌کنید.
آنالیز دقیق نقطه‌ی سر به سری ضروری است؛ چون خطا در محاسبات آن به‌راحتی می‌تواند منجر به از دست رفتن کسب‌وکارتان شود.
با دانستن نقطه‌ی سر به سری می‌توانید به 5 مزیت مهم دست‌یابید و مشخص کنید که:
•  تولید فعلی شما چقدر سودآور است.
• فروش تا چه حد می‌تواند کاهش یابد بدون اینکه موجب زیان شود.
• چه تعداد باید فروش داشته باشید تا به سود دست‌یابید.
• کاهش قیمت یا کاهش حجم فروش، چه تاثیری روی سود شما خواهد گذاشت.
• در مقابل افزایش هزینه‌های ثابت به چه میزان افزایش در قیمت یا حجم فروش نیاز خواهید داشت.

محاسبات ریاضی نقطه ی سربه‌سری به این شکل است:
(هزینه ی متغیر هر واحد – قیمت فروش هر واحد) / هزینه های ثابت = نقطه ی سربه‌سری

بعد از کامل کردن آنالیز نقطه ی سربه‌سری باید به پرسش‌های زیر محتاطانه پاسخ دهید:
1. آیا اهداف فروش ما واقع بینانه هستند؟
2. پیش بینی می شود چه زمانی به هدف برسیم؟
3. برای رسیدن به هدف به چه منابعی نیاز داریم؟
4. در این مدت چه میزان پول نقد هزینه خواهد شد؟

پاسخ به این پرسش ها ضروری است چراکه بینشی را در اختیار شما قرار می دهد که مشخص می کند: 1) چه میزان سرمایه باید جذب کنید و 2) طول مدت‌زمانی که قبل از رسیدن به نقطه ی سر به سری این سرمایه مصرف خواهد شد چقدر است.

ادامه دارد …


منبع: appster

قسمت دوم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *